Tuesday, June 22

ايستگاه برگشت كجاست؟

به نظر شما رهبران جمهوري اسلامي تا چه اندازه بر مواضع وادعاهاي ريز ودرشت سياسي و فرهنگي خود پايبند هستند؟
اين سوال را از آنجا مطرح كردم كه در اغلب كشمكش ها ومجادلات معمول سياسي در كشور ما رهبران حكومت از ابتدا با توپ و تشر و محكم ظاهر مي شوند‘ اما بعد از چندي كه با مقاومت هاي داخلي وخارجي مواجه مي شوند. به يكباره وبا توجيهات عجيب وغريب از مواضع خود عقب نشيني مي كنند. نكته جالب اينكه اين تغيير موضع آن چنان مطرح مي شود كه انگار يك پيروزي بزرگ به دست آمده است.
نقطه مشترك همه اين تغيير مواضع تاكتيكي از نظر آنان فقط يك كلمه است : تشخيص مصلحت
اين كلمه در خود مفهوم پيچيده ايي را نهفته است كه شايد بتوان آنراوجه تمايز بنياد گرايان اسلامي سراسز جهان با حاكمان ايراني به شمار آيد.

Saturday, June 12

پول صندوق هاي صدقات به كجا مي رود؟

شايد هر وقت كه خواسته ام در صندوق هاي جور واجوري كه در سرتاسر نقاط مختلف كشور پراكنده است پولي به عنوان كمك به بينوايان ومحرومين بندازم ‘نا خود آگاه دستم ميلرزه. راستش تا حالا نتونستم كميته امداد رو سازمان خيريه اي در خدمت محرومين تصور كنم. خواهش دارم منو خيلي بدبين نشمارين. اگر دقت كرده باشين خيلي شهرها و دهات تو كشور هستن كه از ابتدايي ترين امكانات زندگي محرومن اما به طور حتم چندتا صتدوق فلزي كميته امداد حتما گوشه كنارآنجا به چشم مي خوره. تو نگاه اول درآمد اين صندوقا بايد در همون مناطق محروم هزينه بشه. اما......... اما صد افسوس كه بعد از 25 سال درآمد سالانه 100تا 400 ميلياردي اين صندوقاي كوچيك وبزرگ نه محروميت از اين شهر ودهات ريشه كن شده ونه خود اين صندوق هاي كذايي .جالبه مطابق رسم زمونه متوليان اين تشكيلات مردمو با جملات تبليغاتي مثل : صدقه رفع بلاست. يابا صدقه خودتان را در برابر تصادفات ايمن كنيد!؟ يا انواع جملات هيجان انگيز ديگه به صدقه دادن تشويق مي كنن.
بارها شنيدم و شمام حتمن شنيدين كه مسيولين امداد درآمد هاي اين موسسه را تو راهاي سياسي يا حداقل شبه دار(مثلا دادن وام به بعضي خانواده هاي بي بضاعت وتشويق اونا به راي دادن به يه كانديداي خاص) كه مطابق منافع خودشونه هزينه مي كنن. حتي اين شايعه اينقد جديه كه تو بعض مراسم هاي جمع آوري اعانه مثل جشن نيكوكاري يا عاطفه ها مسيولين امداد ناچارن به مردم نيكوكار اما مشكوك!اطمينان بدهن كه اگه بخوان ميتونن كمكهاشون رو خودشون هزبنه كنن!!(پس فلسفه وجودي كميته امداد چيه؟).س
آقاي عباس كاكاوند يكي از نويسنده هاي قبلي روزنامه رسالته كه بعداز جداشدن از جريان محافظه كار حقايقي رو تو اين زمينه برملا كرده:
كاكاوند :خوب! كساني كه با آنها سر و كار داشتم به اصطلاح جزو سالم ترين هاي جناح راست بودند. اما وقتي فهميدم آقاي باهنر از پول كميته امداد (پولي كه در واقع متعلق به ايتام و فقرا است) براي ساختمان سازي استفاده مي كند و عين خيالش هم نيست كه در قرآن آمده آناني كه اموال يتيمان را بخورند در آتش سوزان جهنم جاي خواهند گرفت، متوجه شدم كه كار از فساد گذشته و ما با گونه اي از انحطاط مذهبي روبرو هستيم. يعني كساني كه ادعاي آخرت و روز جزا داشتند، امروز در چرخشي 180 درجه اي به اموال يتيمان و فقرا هم رحم نمي كنند. فساد راه بازگشت دارد، اما انحطاط امري بازگشت ناپذير است.كسي كه دچار انحطاط شده باشد، به ندرت بتواند از مسير خود بازگردد.
جالبه بدونين همين آقا رو به جرم هاي سياسي ديگه دستگير وزنداني كردن تا جايي كه سازمان گزارشگران بدون مرز تو گزارش سالانه شون به اين مورد اشاره و پيگيري كردن.
اين مطلب را بخونين و نظر بدين

شهر زيبا اكران شد

بالاخره دومين فيلم بلند اصغر فرهادي اكران عمومي شد. فيلم شهر زيبا بعد از فيلم رقص در غبار دومين فيلم بلند فرهادي مثل هميشه داراي موضوعي انتقادي به مسايل اجتماعي وفرهنگي جامعه مي پردازد.ويژگي مهم اين فيلم داشتن نگاه انتقادي به مسايل مهم وحساسي همچون ديه وقصاص است بدون اينكه واكنش محافل مذهبي را بز انگيزد. شايد هنوز زود باشد ولي انتظار نمي رود اين فيلم واكنش شديدي از طرف اين طيف اجتماع در پي داشته باشد.

Thursday, June 10

نوستالژي وبلاگي

تاحالا چندين بار تمپ صفحه را عوض كردم اما انگار اين مدل فعلي ( كه فارسي هم نيست) تودلم جاكرده. چه كنيم هيچي نشده حس نوستالژيك وبلاگ منو گرفته. خدا به فرياد برسه.

جشنواره وبلاگ نويس ها

راستش من هنوز توي دنياي وبلاگ اينقد خودموني نشدم كه در مورد اين چشنواره حرف بزنم اما به هر حال بايد از يه جايي شروع كرد ديگه. من امروز تو روزنامه ها در مورد اين جشنواره جشنواره وبلاگ خبر دار شدم. اينم يه مصاحبه با دبير اين جشنواره كه از بس جلوي كامپيوتر نشسته از حال وحيات افتاده.

قابل توجه متلك پرانان تفريحي

آيا ميشه باور كرد چند تا شازده پسر بيكار تنها از روي تفريح و خوشمزه بازي باعث مرگ چند نفر بي گناه شوند. راستش خود شما تاحالا چند بار شاهد اين صحنه هاي رشادت مندانه بوده ايد؟. اميدوارم كه نگوييد تواين دوره زمونه آخه بچه هاي مردم عقده ايي شده اند.
اما در روزنامه ها آمده است كه : متلك پراني يك جوان موجب مرگ دختر 18 ساله، پدر، مادر و مادربزرگش در
خرم آباد شد.
معاون اجتماعي ناحيه انتظامي لرستان گفت: دريكي از مناطق لرستان يك جوان حدود 20ساله به يك دختر 18ساله دبيرستاني متلك پراني كرد كه اين دختر متلك پراني ومزاحمت جوان را اهانت به شخصيت انساني خود تلقي و خودكشي كرد.
سرهنگ حسين اميني افزود: به دنبال اين حادثه پسر مذكور بازداشت شد وخانواده وي با اشاره به كذب بودن خبر آزاديش را اعلام كردند. مادر دختر نيز به دنبال شنيدن اين خبر بي اساس ،سكته كرد و مرد.
معاون نيروي انتظامي لرستان گفت: مادر بزرگ اين دختر به دنبال آزادي واقعي جوان متلك گو خودكشي كرد و فوت شد.
سرهنگ اميني گفت: پدر اين دختر نيز دچار ناراحتي روحي و رواني شد وپس از مدتي دق كرد و مرد.

Friday, June 4

آيا زلزله مي آيد؟

اين هم در مورد پيش بيني زلزله توسط دانشگاه صنعتي شريف به عنوان يك دانشگاه معتبر.



آيا باز هم پيش بيني زلزله غير ممكن وغير علمي است؟
آقاي شهردار محترم آبادگر با شايعه خواندن امكان وقوع زلزله ريسك بزرگي كرده اند.اگر به فرض با احتمال 1% هم زلزله بيايد .آنوقت آقاي شهردار چه پاسخي دارد.

...سري هم به ما بزنيد....

Thursday, June 3

خواب تلخ وجايزه نوبل

انتخاب يك فيلم ديگرايراني براي جايزه ويژه داوران بخش دوربين طلايي جشنواره كن رامي توان موفقيتي ديگر براي سينماي ايران وبالاتر از آن هنر وفرهنگ ايران برشمرد.داستان فيلم مربوط به مواجهه طنز آميز مردي مرده شور با مرگ خوداست ‘اما چيزي كه اين فيلم را از بقيه فيلم هاي موفق قبلي متمايز ميكند (بنا بر آنچه منتقدين گفته اند )داشتن داستان وقصه ايي است كه در عين حال كه مدرن وامروزي مي نمايد اما از لايه هاي دروني فرهنگ وجامعه ايراني برخاسته است ومي توان به جرات آنرا همانند داستان بوف كور هدايت يك داستان مدرن ايراني به حساب آورد.شايد اين به علت اذلي بودن قصه مرگ است كه از اذل دلمشغولي اصلي انسان بوده وهيچ گاه با همهُ تكرار كهنه نشده ونمي شود.
خوشبختانه اين فيلم را نميتوانند با هيچ يك از كنايه هاي نخ نما شده وزجر آوري همچون :ساخته شده براي جشنواره هاي خارجي ‘چشمداشت كمك هاي يونيسف به كودكان فقيرايراني يا به هدف جلب جهانگردان براي ديدن مناظر كارت پستالي سزرمين ايران ويا به زعم برخي ديگر براي نشان دادن چهره ايي عقب افتاده از ايران اسلامي! ودلخوشي دشمنام انقلاب!تحقير نمود.
عكسي از فيلم

امروز بعد از چندين بار تلاش بالاخره موفق به تماس با محسن امير يوسفي كارگردان اين فيلم شدم. گفت كه تازه از فرانسه برگشته و من پس از تبريك وعذر خواهي از اين كه به علت ناهماهنگي واطلاع نداشتن نتوانستيم مراسم استقبال در خوري برايش بگيريم واو مثل هميشه خونسردانه:"بي خيال خيلي جدي گرفتي!....". ايام عيد بود كه گفت فيلمش را از طريق مسافري به پاريس فرستاده. راستش اون روز خيلي تعجت كردم از اينكه با داشتن اين همه گماشتگان فرهنگي وسياسي وكانال هاو نهاد هاي عريض وطويل امور خارجه يك كارگردان بايد فيلمش را از طريق مسافري ازسال كند . اما موقعي كه امروز در صحبت هاش از نحوه آماده شدن فيلم براي ارسال به كن وبي مهري ها وتنگ نظري نهاد هاي مسوول وطني گفت و همچنين از نيمچه مافياي شبه هنري كه چشم ديدن هيچ تازه واردي را در اين جرگه ندارند فهميدم كه همون روش ارسال مسافري مطميُن تر بوده.در خصوص نحوه انتخاب فيلم و نقدهاواكنش محافل هنري خارجي و بقيه موارد هم گفت كه فكر كنم جامع تر و بهترش را در روز هاي آينده در جرايد با هم مي خوانيم.اما نكته جالب اين وسط شباهت نسبي نحوه انتخاب خانم شيرين عبادي براي جايزه صلح نوبل و انتخاب اين فيلم است.من به مقياس اين دو جايزه كاري ندارم . اما به نظر من هر دو نفر در اشل كاري خوداز ابتدا بدون توجه به حواشي ورخداد هاي روزمره حرفه اي -كه هر شخص عادي ديگري را مي توانست از راه به در كند-صادقانه ودلسوزانه به كار خود ادامه داده و موفقيت شان را كه اتفاقا هر دو غير منتظره بود نه نقطه پايا ن كه ابتداي تلاش قويتر ومسيُولانه تر پنداشته اند.وامازهي تاسف كه اين دو وهزاران نخبه بي نام ونشان ديگري از اين دست تا قبل از مطرح شدن در آنسوي مرزها كسي در اين سوي خانه وجودشان را جدي نمي گيرد وتازه پس از آن بايد پاسخگوي تفسيرها وتاويل هاو"نوعي نگاه" هاي خانگي هم باشند!.براي موفقيت بيش از پيش هر دوي آنها دعا كنيم.