انتخاب يك فيلم ديگرايراني براي جايزه ويژه داوران بخش دوربين طلايي جشنواره كن رامي توان موفقيتي ديگر براي سينماي ايران وبالاتر از آن هنر وفرهنگ ايران برشمرد.داستان فيلم مربوط به مواجهه طنز آميز مردي مرده شور با مرگ خوداست ‘اما چيزي كه اين فيلم را از بقيه فيلم هاي موفق قبلي متمايز ميكند (بنا بر آنچه منتقدين گفته اند )داشتن داستان وقصه ايي است كه در عين حال كه مدرن وامروزي مي نمايد اما از لايه هاي دروني فرهنگ وجامعه ايراني برخاسته است ومي توان به جرات آنرا همانند داستان بوف كور هدايت يك داستان مدرن ايراني به حساب آورد.شايد اين به علت اذلي بودن قصه مرگ است كه از اذل دلمشغولي اصلي انسان بوده وهيچ گاه با همهُ تكرار كهنه نشده ونمي شود.
خوشبختانه اين فيلم را نميتوانند با هيچ يك از كنايه هاي نخ نما شده وزجر آوري همچون :ساخته شده براي جشنواره هاي خارجي ‘چشمداشت كمك هاي يونيسف به كودكان فقيرايراني يا به هدف جلب جهانگردان براي ديدن مناظر كارت پستالي سزرمين ايران ويا به زعم برخي ديگر براي نشان دادن چهره ايي عقب افتاده از ايران اسلامي! ودلخوشي دشمنام انقلاب!تحقير نمود.
عكسي از فيلم
امروز بعد از چندين بار تلاش بالاخره موفق به تماس با محسن امير يوسفي كارگردان اين فيلم شدم. گفت كه تازه از فرانسه برگشته و من پس از تبريك وعذر خواهي از اين كه به علت ناهماهنگي واطلاع نداشتن نتوانستيم مراسم استقبال در خوري برايش بگيريم واو مثل هميشه خونسردانه:"بي خيال خيلي جدي گرفتي!....". ايام عيد بود كه گفت فيلمش را از طريق مسافري به پاريس فرستاده. راستش اون روز خيلي تعجت كردم از اينكه با داشتن اين همه گماشتگان فرهنگي وسياسي وكانال هاو نهاد هاي عريض وطويل امور خارجه يك كارگردان بايد فيلمش را از طريق مسافري ازسال كند . اما موقعي كه امروز در صحبت هاش از نحوه آماده شدن فيلم براي ارسال به كن وبي مهري ها وتنگ نظري نهاد هاي مسوول وطني گفت و همچنين از نيمچه مافياي شبه هنري كه چشم ديدن هيچ تازه واردي را در اين جرگه ندارند فهميدم كه همون روش ارسال مسافري مطميُن تر بوده.در خصوص نحوه انتخاب فيلم و نقدهاواكنش محافل هنري خارجي و بقيه موارد هم گفت كه فكر كنم جامع تر و بهترش را در روز هاي آينده در جرايد با هم مي خوانيم.اما نكته جالب اين وسط شباهت نسبي نحوه انتخاب خانم شيرين عبادي براي جايزه صلح نوبل و انتخاب اين فيلم است.من به مقياس اين دو جايزه كاري ندارم . اما به نظر من هر دو نفر در اشل كاري خوداز ابتدا بدون توجه به حواشي ورخداد هاي روزمره حرفه اي -كه هر شخص عادي ديگري را مي توانست از راه به در كند-صادقانه ودلسوزانه به كار خود ادامه داده و موفقيت شان را كه اتفاقا هر دو غير منتظره بود نه نقطه پايا ن كه ابتداي تلاش قويتر ومسيُولانه تر پنداشته اند.وامازهي تاسف كه اين دو وهزاران نخبه بي نام ونشان ديگري از اين دست تا قبل از مطرح شدن در آنسوي مرزها كسي در اين سوي خانه وجودشان را جدي نمي گيرد وتازه پس از آن بايد پاسخگوي تفسيرها وتاويل هاو"نوعي نگاه" هاي خانگي هم باشند!.براي موفقيت بيش از پيش هر دوي آنها دعا كنيم.
Thursday, June 3
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
3 comments:
mahtaban aziz khili khoshhalam az mataleb vaghan khandani shoma.bazam matlab bezarid
دوست عزیزم و ارجمندم :سلام علیکم
خوشحالم که نوشته هایت را می خوانم
وبلاگ قشنگ و پرباری دارید . امیدوارم که روشنگر راه حقیقتجویان باشی
ارادتمند شما:بهاری
www.b-mickael.persianblog.com
دوست عزیزم و ارجمندم :سلام علیکم
خوشحالم که نوشته هایت را می خوانم
وبلاگ قشنگ و پرباری دارید . امیدوارم که روشنگر راه حقیقتجویان باشی
ارادتمند شما:بهاری
www.b-mickael.persianblog.com
Post a Comment