Monday, April 18

سه سالگرد براي سه شخصيت

در سالهاي اخير دهه سوم فروردين ماه سالگرد وفات يا شهادت سه شخصيت نسبتاٌ معروف تاريخ انقلاب ميباشد. اين سه شخصيت هر يك در عرصه هاي متفاوتي از لحاظ اجتماعي؛ سياسي؛ هنري و نظامي فعال بودند. اولين آنها سيد مرتضي آويني است كه بيشتر شهرت ايشان در ساخت مجموعه هاي تلويزيوني مستند از جبهه هاي جنگ هشت ساله و همچنين داشتن نوعي نگاه اشراقي به مقوله هنر و به خصوص هنر سينما مي باشد. دومين نفر سپهبد صياد شيرازي است كه فعاليت و پشتكار فراواني در عرصه هاي فرماندهي نظامي در جبهه هاي جنگ داشته و همچنين داراي سوابق مبارزاتي قبل از انقلاب با وجود داشتن شغل نظامي در رژيم گذشته مي باشد. شخصيت سوم دكتر يدالله سحابي از ديربازترين فعالان سياسي ، اجتماعي و فرهنگي قبل و بعد از انقلاب بوده كه عمده شهرت ايشان به واسطه نوع نگاه انتقادي و منش اصلاح گرايانه در مواجهه با نظام هاي حاكم قبل و بعد از انقلاب است . همچنين ايده توسعه انساني در محور فعاليت هاي اجتماعي و سياسي ايشان بيشتر از هر شخصيت ديگري در تاريخ معاصر به چشم مي خورد. در اين نوشته بدون قصد نقد و بررسي افكار و عملكرد اين سه شخصيت تنها به نحوه مواجهه و پوشش صدا و سيما به عنوان رسانه ملي اشاره مي شود. بنا بر سنت جاري و همچنبن جايگاه صدا وسيما در نظام حاكم، نوع پوشش خبري اين سه سالگرد به عنوان نظر و موضع نظام حاكم در مورد اين سه شخصيت تعبير خواهد شد.
با توجه به تبليغات وسيع و فراگير براي دو سالگرد اول و در مقابل بي اعننايي به سالگرد سوم در صدا وسيما ميزان استقبال افكار عمومي و شركت مردم در اين سه مراسم چه از نظر كميت و چه از نظر كيفي قابل توجه مي باشد. در جايي كه با وجود تبليغات وسيع، شركت كنندگان دو مراسم اول تنها به تني چند از مقامات حكومتي و وابستگان اداري و تشكيلاتي و به ويژه نبروهاي وظبفه محدود ميشد، شركت كنندگان مراسم دكتر سحابي قشر وسيع و پر شماري از نخبگان دانشگاهي و مردمي بودند كه با كمترين تبليغات و تنها به خاطر تكريم ارمان هاي ايشان در اين مراسم شركت كردند. اين نكته كه زمان دو مراسم اول در ساعات اداري و در مكان هاي تشكيلاتي و با استفاده از امكانات دولتي بوده ودر مقابل مراسم سوم در ساعات فراغت و در يك محل مثل حسينيه ارشاد برگزار گرديد.....

Saturday, April 9

شيوه وبلاگ نويسی هودر:

ته دل راضي به ناراحت شدن حسين آقا نيستم, حتي اگر با يك شوخي بامزه باشد, اما ملا حسني كانادا خيلي حرف دل من را كه با هزار زبان نتونستم به اين هودر خان بقبولانم, به زبون طنز گفته.
اميدوارم حسين آقا گرفته باشه اصل مطلب رو.
:اينه
هر وقت وبلاگ سردبير خودم را ميبينم حدس ميزنم که مطالبی نظير موارد ذيل را نوشته
- يک کنفرانسی در مورد وبلاگ و تاثير آن بر لايه ازون در قطب شمال قراره برگزار بشه که همه پنگوئن هايی که وبلاگ دارند در اين کنفرانس سخنرانی ميکنند .من هم قراره در مورد سير ترشی و وبلاگ صحبت کنم. نظر بدين
دوستانی که در آن منطقه زندگی ميکنند يک روز کارشان را تعطيل کنند و بيايند منو ببينند تا در مورد وبلاگ صحبت کنيم. نظر بدين
- من امروز در نيويورک هستم. به ! پسر عجب جائی اه. چقدر ساختمان هاش بزرگه؟ معلومه که اين ها رو ”جان کری“ ساخته و الان نشسته تو اون طبقه آخر داره وبلاگ منو ميخونه. نظر بدين
- اين اصلاح طلب ها هم گند شو بالا آوردن. هيچکدامشان وبلاگ ندارند. بخاطر همين نداشتن وبلاگ است که بيچاره شدند و رای نياوردند. نظر بدين
- فکر نميکنم جورج بوش فرق وبلاگ رو با کوکو سبزی بداند. نظر بدين

عيدي 1,100,000 توماني اينهمه سروصدا ندارد!

ورود يك خبرنگار به مجلس ايران ممنوع شد.
اعتزاض فراكسيون اقليت به اخراج يك خبرنگار
حمايت جامعه مطبوعاتي از خبرنگار اخراج شده
تا من هستم خانم مسيح علی نژاد حق ورود به مجلس نخواهد داشت." ...

اندر قضيه افشاگري خانم مسيح مهاجري(راستي مگر مسيح اسم مردانه نبود) نپرسيد مجلس نشينان با آن همه زرنگي و آرسن لوپن بازي چرا اين گاف بزرگ را دادند.

شايد شما هم ندانيد كه : اكثريت غالب آنها قبلاَ در نهادهاي انتصابي نظام داراي مشاغل و مصادر بالاي حكومتي بوده اند. بيشتر آنها قبلاَ درسمت هاي بالاي سپاه بوده اند, برخي اساتيد انتصابي دانشگاه هايي مثل دانشگاه امام صادق و بعض ديگر در نهاد هايي مثل مجمع تشخيص يا شوراي نگهبان بوده اند .همه اين مشاغل در يك مورد مشتركند: پرداخت حقوق مليوني و مزاياي هنگفت و غير معمول وبدون رويه وخارج از كنترل سازماني . تا جايي كه حتي در مواردي به خاطر رشادت هايشان! چك سفيد حقوقي دريافت مي كرده اند. همين الان هم جانشينان آنها بدون هيچ گونه سر وصدا وجار وجنجالي دريافت هاي مليوني نقدي وغير نقدي دارند وهيچ كس هم اطلاع واعتراضي ندارد. مثلاَ در نظر بگيريد شب عيد به بعضي زمين , ويلا, تلفن همراه, كامپيوتر لپ تاپ وسفر حج رسيده است.(اين ها كاملا واقعي است, شك نكنيد). حالا كلاه خودتان را قاضي كنيد, كسي كه قبلاَ اين همه مزايا ودريافتي داشته است اگر بخواهند براي ظاهر سازي هم حقوق او را تعديل كنند, هر چه هم به خودشان رياضت بدهند باز به رقم هاي بالاتر از 1,100,000 مي رسند. حق بدهيد كه آن آقاي رياضت كشيده وخون دل خورده پس از ديدن فيش عيدي ناقابل خود به نشانه اعتراض آن را جلوي رييس مجلس بيندازد وبگويد بابا نخواستيم. يك خبرنگارهم بايد خيلي بي نزاكت باشد كه در چنين موقعي با بوق وكرنا كردن اين ارقام ناقابل نمك به زخم مجلسيان رياضت كش بزند.

Friday, April 8

سوژه ايي به نام مسيح علي نژاد

همه چيز از جايي شروع شد كه راهيافتگان به دوره هفتم مجلس جنجال وهياهوي رسيدگي به محرومان (قشرهاي آسيب پذير) ومبارزه با فساد و ريخت وپاش هاي حكومتي را سر لوحه اقدامات وفعاليت هاي پارلماني خود كردند. اين شعار وگرايش پوپوليستي براي آنان كه با كمترين سطح مقبوليت ومشروعيت عمومي واز طريق يك سازوكار كاملاَ غير مردم سالارانه به بالاترين نهاد دموكراتيك نظام وارد شده بودند مي توانست بسيار حياتي باشد .چرا كه چندي قبل از ان رسانه هاي مخالف جريان اصلاحات آتش تهيه تلقين ناكارآمدي وسياسي كاري وعدم توجه نمايندگان مجلس ششم به اقشارضعيف جامعه را بر سر افكار عمومي ريخته بودند. اما بنا به رسم و سنت زمامداري در اين سرزمين همه عهد وپيمان ها از همان ابتدا( واينبار بسيار زودتر) شكسته شد.مجلسيان تازه كار كه در ابتداي افتتاح دوره هفتم و به هنگام حضور بر مزار رهبر فقيد از خريد تاج گل به جهت صرفه جويي! خودداري كرده بودند اولين مصوباتشان در مورد افزايش سطح حقوق ومزايا و هزينه هاي مسكن و...خودشان بود. واين دقيقاَ يعني تصويب قانوني كه چهارسال قبل مورد نكوهش آنان بود و تبليغات منفي زيادي روي آن صورت دادند. بگذريم اما هيچگاه عمل به ان وعده هاي شيرين وفريبا از حد نخريدن آن دسته گل كذايي فراتر نرفت.
آخرين خبري كه سال قبل صحنه خبر هاي داخلي را به خود اختصاص داد پرداخت پاداش عيدي يك ميليون و دويست هزار توماني به راه يافتگان مجلس بود. اين خبر كه گويا به سبب اهمال يا عمد! يك نماينده منتقد در نگهداري فيش حقوق خود به بيرون از ساختمان هرم شكل پارلمان درز كرد بلافاصله در صفحات دروني و بيروني رسانه ها نشست و مردم گرفتار در تامين مخارج شب عيد را در بهت وحيرت فرو برد.
خانم مسيح علي نژاد تنها خبرنگاري بود كه آن فيش افتاده بر سنگ فرش تالار زيتوني رنگ پارلمان را برداشت وبا تعجب به آن نگاه كرد, اما كمي بعد لبخندي زده ورقم آنرا يادداشت كرد و رفت تا با جنجالي ترين خبر پارلماني دبير سرويس روزنامه اش زا سور پريز كند. خبري كه به قيمت محروميت واحتمالاَ عواقب شديدتربراي حرفه وزندگي او تمام شد.